در فراق مادربزرگم...
هیایوی کودکی در خانه مادربزرگ، سفره های بزرگ و رنگین و گرد هم جمع شدن تمامی اعضای خانواده در خانه مادربزرگ، دست گل اب دادنها در خانه مادربزرگ، گیس گرو گذاشتن در برابر والدینمان باز هم بواسطه مادربزرگ... دلتنگم ، دلتنگ دستهای نوازشگرش،نگاههای مهربان و همیشه نگرانش آغوش گرم و همیشه بازش... می نویسم به یاد خنده هایش ، سادگیش ، عطوفت و مهربانیش ، لطافتش ، صداقتش و تمام خوبیهایی که از او تا ابد جاودان می ماند ؛ صبح جمعه 22 اسفند مادربزرگم براي هميشه رفت و همهي ما عيد امسال جاي خالي پاكترين و باصفاترين مادربزرگ دنيا رو كنار سفرهي هفت سينمون بدجور خالي ميبينيم...... ...